8/14/2006

مطلب جنجالی يوستين گردر

Posted by Picasa
يوستين گـُردِر نويسنده‌ی نروژی، كه لابد «دنيای سوفيـ»ـش را ديده‌ايد يا خوانده‌ايد (من البته زندگی كوتاه است و درون يك آينه را بس‌يار دوست دارم كه اين‌قدر هم مشهور نيستند) چند روز پيش در روزنامه‌ای نروژی مطلبی نوشت كه سر و صدای زيادی به پا كرد. مطلبی شديدا مخالف با اسرائيل و از جنسی جز آن‌چه در فضای اين‌روزهای اروپا می‌بينيم.
اين متن نروژی نوشته‌ی او است و اين ترجمه‌ی انگليسيش. من سعی كرده‌ام متن انگليسی را به فارسی برگردانم. در اين كار چندآن توانا نيستم و ممكن است خطا كرده باشم. اگر خطا ديديد حتما لطف كنيد و بگوييد.
گفتن ندارد كه ترجمه كردن متنی معنايش تاييد نيست. من جاهايی با او موافق ام و جاهايی نه. يكی دو جا اگر متن را با مسامحه‌ی بس‌يار نخوانيد، احساس می‌كنيد توهين‌آميز است. بعضی جاها می‌بينيد كه مثل بس‌ياری از ما، درست فرق فلسطين و لبنان را متوجه نيست و با هم قاطيشان می‌كند. تفكيك واضحی ميان صيونيسم (كه ايدئولوژی‌ای است) و يهوديت (كه دينی است) نمی‌بيند يا نشان نمی‌دهد و امثال اين‌ها.
بنا ندارم چيزی در نقد يا تاييد او بگويم. فقط ديدم متن مهمی است تلاش كردم فارسيش كنم كه راحت‌تر بشود خواندش.
لابد اين هم گفتن ندارد كه اگر كسی از متن خوشش آمد درستش اين است كه به مطلب لينك بدهد. كمی غير اخلاقی است اگر كل مطلب را بی لينك و با ذكر نام نويسنده و مترجم نقل كند و دزدی آشكار است اگر تمام متن را نقل كند و نگويد از كجا برداشته است.
امت برگزيده‌ی خدا
نوشته‌ی يوستين گـُردِر، آفتِنپُستِن 5/8/2006
[اين تلفظ‌ها درست اند؟ كسی نروژی بلد است؟]

اسرائيل اينك تاريخ است. بيش از اين دولت اسرائيل را به رسميت نمی‌شناسيم. راهی به گذشته نيست. دولت اسرائيل به رسميت جهان تجاوز كرده و تا اسلحه‌اش را زمين نگذارد به صلح نخواهد رسيد. يوستين گـُردِر می‌نويسد دولت اسرائيل در شكل فعليش تاريخ است.

بازگشتی نيست. وقت آموختن درسی تازه است: بيش از اين دولت اسرائيل را به رسميت نمی‌شناسيم. نمی‌توانستيم رژيم تفكيك نژادی آفريقای جنوبی را به رسميت بشناسيم، رژيم طالبان افغانی را هم به رسميت نشناختيم. هم‌چون‌اين بس‌ياری بودند كه عراق صدام حسين يا تسويه‌ی قومی صرب‌ها را به رسميت نشناختند. بايد به اين ايده عادت كنيم: دولت اسرائيل در شكل فعليش تاريخ است.
مفهوم امت برگزيده‌ی خدا را قبول نداريم. به بوالهوسی اين مردم می‌خنديم و بر بدكرداريشان می‌گرييم. مانند امت برگزيده‌ی خدا عمل كردن، نه فقط ابلهانه و متكبرانه است، بل‌كه جنايت عليه بشريت است. به‌ش می‌گوييم نژادپرستی.

حدود مدارا
شكيبايی ما حدودی دارد، و مدارای ما هم حدودی دارد. به وعده‌های الهی به عنوان توجيه اشغال و تفكيك نژادی معتقد نيستيم. قرون وسطی را پشت سر گذاشته‌ايم. مضطربانه به آن‌هايی كه هنوز معتقد اند خدای نبات و حيوان و كه‌كشان ملتی را به عنوان سوگلی خود برگزيده است و به آن ابله‌ها لوح‌های سنگی و بوته‌های سوزان و جواز كشتار داده است می‌خنديم.
به بچه‌كش‌ها می‌گوييم «بچه‌كش» [اشاره‌ای به اين فتوا كه كشتار كودكان و زنان قانا را شرعا مجاز می‌داند. دقت كنيد. مرجع اسرائيلی است.] و هرگز نمی‌پذيريم كه چون‌اين مردمی ماموريتی الاهی يا تاريخی دارند كه تعدی‌هاشان را توجيه می‌كند. فقط می‌گوييم: ننگ بر هر چه تفكيك نژادی، ننگ بر هر چه پاك‌سازی قومی و ننگ بر هر تروريستی كه غيرنظاميان را هدف می‌گيرد، خواه اسمش حماس باشد، خواه حزب‌الله، خواه دولت اسرائيل!

هنر بی‌مرامی جنگ
مسئوليت عميق اروپا در برابر يهوديان، برای آن آزار ننگين، برای كشتارها و برای هلوكاست را تصديق می‌كنيم و متوجه آن هستيم. تاريخی و اخلاقی، بايسته بود كه يهوديان خانه‌ی خود را بگيرند. هر چند دولت اسرائيل با هنر بی‌مرامی جنگش و با سلاح‌های نفرت‌انگيزش حقانيت خود را قتل‌عام كرد. قاعده‌مندانه قانون بين‌الملل، مجامع بين‌الملل، بی‌شمار مصوبه‌ی سازمان ملل را مسخره كرده است و نمی‌تواند حمايت بيش‌تر از چون‌اين چيزی را انتظار داشته باشد. زير پای رسميت جهان بمب تركانده است. اما نترسيد! زودا كه رنج پايان گيرد. دولت اسرائيل سووتوی [سووتو محله‌ای در ژوهانسبورگ پای‌تخت آفريقای جنوبی است كه اعتراضاتی كه از آن‌جا شروع شد، بالاخره تفكيك نژادی را برانداخت.] خود را ديده است.
اكنون بر سر آب‌بخشان ايم. بازگشتی نيست. دولت اسرائيل به رسميت جهان تجاوز كرده است و تا اسلحه‌اش را زمين نگذارد صلحی در كار نخواهد بود.

بی دفاع و بی پوست
شايد روح و كلمه، ديوارهای تفكيك نژادی اسرائيل را براندازند. دولت اسرائيل وجود ندارد. اكنون بی دفاع است، بی پوست است. جهان می‌تواند چون‌اين بر مردم غيرنظامی رحم كند؛ چه پيش‌بينی ما از احكام شامل مردم غيرنظامی نمی‌شود.
برای مردم اسرائيل خير می‌خواهيم، جز خير نمی‌خواهيم، اما حقمان محفوظ كه پرتقال‌های يافا را تا وقتی طعم نيرنگ و شرنگ می‌دهند نخوريم. می‌توان چند سالی بی خوردن انگورهای كبود تفكيك نژادی زندگی كرد.

مناسبت‌هاشان را جشن می‌گيرند
باور نمی‌كنيم اسرائيل هيچ بيش‌تر از آن كه بر چهل سال اقامت در صحرا در سه هزار سال پيش شيون كرده است برای چهل بچه‌ی كشته‌ی لبنانی اندوه‌گين می‌شود. يادمان هست كه بس‌ياری از اسرائيلی‌ها چون‌اين مناسبت‌هايی را جشن می‌گيرند، بر بلايای الاهی به‌سان تنبيهات مناسب مردم مصر هلهله می‌كنند. (در آن افسانه، خداوند، رب اسرائيل مثل يك ساديست سيری‌ناپذير به چشم می‌آيد.) از خودمان می‌پرسيم آيا اغلب اسرائيلی‌ها فكر می‌كنند زندگی يك اسرائيلی پربهاتر از زندگی چهل فلسطينی يا لبنانی است.
چون تصويرهايی از دختران كوچك اسرائيلی می‌بينيم كه تهنيت‌هايی كريه بر بمب‌هايی می‌نويسند كه بنا است بر سر مردم غيرنظامی لبنان و فلسطين بريزند. دختركان اسرائيلی وقتی با شادمانی بر مرگ و شكنجه‌ی آن سوی جبهه‌ها می‌خرامند، نازنين نی اند.

كيفر انتقام خونين
خطابه‌خوانی دولت اسرائيل را به رسميت نمی‌شناسيم. مارپيچ كيفر و انتقام خونين را كه با «چشمی برای چشمی و دندانی برای دندانی» می‌آيد به رسميت نمی‌شناسيم. اصل ده يا هزار چشم عرب برای چشمی اسرائيلی را به رسميت نمی‌شناسيم. تنبيه جمعی مردمی نزار را به‌سان سلاحی سياسی به رسميت نمی‌شناسيم. دو هزار سال از وقتی گذشته كه يك ربی يهودی از اصل باستانی «چشمی برای چشمی و دندانی برای دندانی» انتقاد كرد.
او گفت «با ديگران چون‌آن كن كه چشم داری با تو آن كنند.» دولتی را كه بر اصول ضدانسانی و بر نابودی ملتی عتيق و بر مذهبی جنگ‌جو بنيان نهاده شده به رسميت نمی‌شناسيم. يا چون‌آن‌كه آلبرت شوايتزر بيان كرد «انسان‌دوستی يعنی هرگز وجودی انسانی را به هيچ علتی قربانی چيزی نكنی.»

شفقت و عفو
سلطنت كهن داوود را به‌سان سرمشقی برای نقشه‌ی خاورميانه‌ی قرن بيست و يكم به رسميت نمی‌شناسيم. ربی يهودی دو هزار سال پيش مدعی شد سلطنت خدا بازسازی نظامی سلطنت داوود نيست؛ سلطنت خدا در ما و ميان ما است. سلطنت خدا شفقت و عفو است.
دو هزار سال از زمانی كه ربی يهودی گفتار كهنه‌ی جنگ را خلع سلاح و سراسر انسانی كرد گذشته است. درست در زمان او، نخستين تروريست‌های صيونيست فعال بودند.

اسرائيل گوش نمی‌دهد
ما دو هزارسال است برنامه‌ی انسان‌گروی را تلقين كرده‌ايم. اما اسرائيل گوش نمی‌دهد. آن كه به مرد كنار راه مانده‌ی طعمه‌ی دزدان شده كمك كرد فريسی نبود. يك سامری بود؛ ام‌روز می‌گوييم يك فلسطينی. اول انسان ايم، بعد مسيحی، مسلمان يا يهودی. يا چون‌آن‌كه ربی يهودی گفت «و اگر تنها هم‌كيشان خود را تهنيت بگويی، بيش از ديگران چه كرده‌ای؟» ربودن سربازان را نمی‌پذيريم، اما تبعيد تمامی يك ملت را و ربودن نمايندگان قانونا برگزيده‌ی پارلمان و وزيران دولت را هم نمی‌پذيريم.
دولت اسرائيل 1948 را به رسميت می‌شناسيم، اما 1967 را نه. با احترام و ملاحظه‌ی دولت اسرائيل از ديدگاه بين‌المللْ قانونی ِ 1948، اين دولت اسرائيل است كه از رسميت بازمانده است. اسرائيل بيش‌تر می‌خواهد. آب بيش‌تر و روستاهای بيش‌تر. برای اين كه اين را كه می‌خواهند به دست بياورند، به ياری خدا راه حلی نهايی برای مسئله‌ی فلسطينی‌ها هست. سياست‌مداران يقينا اسرائيلی گفته‌اند «فلسطينيان وطن‌های بس‌ياری دارند؛ ما فقط يكی.»

ايالات متحد يا جهان؟
يا چنان كه بهترين حامی دولت اسرائيل نوشته است «بچه‌ی كوچكی به اين توجه كرد كه "باشد كه خدا باز ايالات متحد را متبرك دارد." دخترك پيش مادرش رفت و پرسيد "چرا رئيس جمهور هميشه صحبتش را با خداوند آمريكا را متبرك دارد تمام می‌كند؟ چرا نمی‌گويد خدا جهان را متبرك دارد؟"»
شاعری نروژی هم بود كه اين شهيق كودكانه‌ی قلبش را چون‌اين رها كرد «ازچه انسانيت چون‌اين كـُنـْد پيش می‌رود؟» هم‌او بود كه چون‌آن زيبا از مردان و زنان يهود نوشت. اما مفهوم امت برگزيده‌ی خدا را نپذيرفت. او شخصا دوست داشت مسلمان بنامندش.

آرامش و محبت
اسرائيل را به رسميت نمی‌شناسيم. نه ام‌روز. نه از تاريخ اين نوشته، نه در ساعت غم و غضب. اگر تمام مردم اسرائيل می‌بايست دست به ترفندهای خود می‌زدند، و پاره‌هايی از جمعيت بايد از زمين‌های اشغاليشان به جلای وطنی دوباره بگريزند، آن‌گاه می‌گوييم ای بسا هم‌سايگانشان آرام بمانند و به ايشان محبت نمايند. اين گناهی جاودان است، بی شرايط مخفف، كه دست بر پناهندگان و مردم بی‌دولت بگشايی.
صلح و گذرگاهی آزاد برای تخليه. جمعيت غيرنظامی را دولت بيش از اين حفظ نمی‌كند. به فراريان تير نيندازيد! هدف نگيريدشان! آنان اكنون آسيب‌پذير اند، مانند حلزون‌هايی بی‌صدف. آسيب‌ذير مثل كاروان‌های كند فراريان فلسطينی و لبنانی؛ بی‌دفاع مثل زنان و كودكان و پيران قانا و غزه و صبرا و شتيلا. به فراريان اسرائيی پناه بدهيد. به آنان شير و عسل بدهيد!نگذاريد هيچ بچه‌ی اسرائيلی‌ای بهايش را با جانش بدهد. بس است بس‌ياری كودكان و غيرنظاميانی كه تا كنون كشته شده‌اند.