7/03/2006

عمو عزت پا شو. تموم شد همه رفتن خونه

راستش بنا نداشتم چيزی بنويسم. آن هم وقتی حتا وقت نمی‌كنم نامه‌های عزيزترين دوستانم را كه توی ميل‌باكسم دپو كرده‌ام جواب بدهم. اما چه می‌توان كرد؟ گاهی يك‌باره يك حس غريب ماورايی می‌آيد سراغت كه اسمش هم حس انگولك‌شدگی است و دلت می‌خواهد در جوابش تا می‌توانی انگولك كنی طرف يا طرف‌ها را.
اين روزها دلم می‌خواسته عر بزنم كه آخه آقای سيما، آقای ضرغام، عمو عزت، چرا وقتی از سر بی‌عرضگی ما در دادگاه‌های ايالات متحده گودرز را به شقايق وصله می‌كنند و غرامت حمله‌ی حماس را از آثار باستانی تخت‌جمشيد می‌گيرند، صدايت بريده است و در نمی‌آيد؟
چرا يك تكه فيلم را كه دو نفر را توی ساحل زده‌اند و جزغاله كرده‌اند، چهل‌هزار بار مهمان سفره‌های شام و ناهار مردم می‌كنی و هزار تا مهمان دعوت می‌كنی و چهار هزار تا گزارش ازش می‌سازی و پخش می‌كنی، اما غارت گنجينه‌های باستانی كشور را می‌كنی يك خبر دست سوم بی‌اهميت در يك يا دو بخش خبری؟
بعد ديدم اوه. قضيه به ساعت بيولوژيك مربوط است. عمو عزت خواب مانده و هنوز در حال و هوای انتخابات است و فكر می‌كند برنامه، زدن قاليباف است. و گر نه چه دليلی دارد در يك بخش خبری شبكه‌ی پنج سه خبر دروغ پياپی پخش كنند كه هدف هر سه‌تايش زدن قاليباف است؟ اوهووووووووووی عمو عزت. تمام شد. انتخابات گذشت. احمدی‌نژاد رای آورد همه رفتند سر زندگيشان. الان قضيه اين است كه دادگاه ايلينويز دارد گنجينه‌های تخت جمشيد را می‌دهد به آن‌ها كه از حماس زخم خورده‌اند و تلافيش را سر ما درمی‌آورند.
از اين بامزه‌تر تكذيب اين سه خبر بود. فردا شبش مجری محترم فرمودند دی‌شب ما سه خبر اشتباه پخش كرديم. اما البته به خودشان زحمت ندادند بگويند كدام سه خبر دی‌شب اشتباه بوده است. فقط با تمام صورت نازنين و محترمشان لب‌خند درمی‌كردند. به قول معروف «وايسادم كه وايسادم. به جهندم كه وايسادم.»
اصلا به شما چه مربوط كه خبر راست كدام است و خبر دروغ كدام؟ فعلا چيزی كه مهم است كمپين تبليغاتی عليه قاليباف است. اين‌جوری‌ها است.