باز هم پيغامهای نسبتا خصوصی
الف. ببين. من مخلص همهتان هستم. كوچك. خاك پا. هر چه فكر كنی. اما از تماشای پينگپنگ خوشم نمی آيد. قدمتان سر چشمم. تا هر وقت باشيد خوشحال میشوم. اما پينگپنگ را هر وقت تشريف برديد جايی ديگر بازی كنيد. تماشايش میرود روی اعصابم. خوب؟
ب. ببين. (با يك نفر ديگر ام. نه با آن اولیها). من و تو میتوانيم تا ابد فرض كنيم كه فلان آدم فلانجور است و چوناين است و چونآن است. اما آن آدم با اين فرض ما نه از آنچه هست دور میشود، نه به آنچه فرض كردهايم نزديك. اين همآن دام زبان است كه قبلا توی آن مطلب بلند سعی كرده بودم دستش را رو كنم. بعد هم توی «دماغ گنده میكشم برای دختر خاله» بيشتر توضيح دادم. فكر میكنم بدجور توی اين دام افتادهای. من حرفی ندارم. اما معمولا بيشترين اذيت را همآن كسی تحمل میكند كه به كروكی غلطش علیرغم تمام شواهد اصرار دارد و میگويد اينها همه بازی و توطئه است. توطئهای در كار نيست. قطر كرهی زمين 12753 كيلومتر است. مساحتش میشود 510686488 كيلومتر مربع كه تخمين میزنم حدود 127671622 كيلومتر مربعش خاك است و باقی آب. اين مقدار خاك اينقدر وسيع هست كه تو و آن كه از او ديوی در ذهنت ساختهای با هم رويش جا شويد. دليلی ندارد كه فكر كنی جا برای بودن هر دو تان با هم تنگ است.
<< Home