كار تميس خبری با متيسها
وسط اين دعوا و بزن بزن كه ديگر آتش به اختيار شده و توپخانهی خودی هم مواضع دشمن فرضی را رها كرده و سر كچل و كرهی بیدم ما را میزند، من چه حالی میكنم با اين بیبیسی فارسی كه از رو هم نمیرود و هی برای گشودگی گل لبخند روی لبهای ما خوانندگان محترم تلاش میكند و سوتی اعطا میفرمايد.
O
استادان محترم كه كسر شان هم میدانند اسمشان پای تخم دوزردهشان باشد مبادا ما هم بفهميم ابوالسوتی بیبیسی كی است، میفرمايند «سازمان ديده بان حقوق بشر می گويد برنامه ای برای دستگيری و اعمال خشونت عليه 'متيس ها' يا 'دگر جنس پوش های' نپالی وجود دارد.»
خوب تا اينجا فهميديم متيسها همآن دگرجنسپوشها هستند. دگرجنسپوش ديگر. نمیفهمی؟ عجب نفهمی هستی ها.
و راستش من هم نفهم بودم. هر چه به مغز پوكم فشار آوردم نفهميدم دگرجنسپوش چی است و چرا برنامهای برای دستگيری و اعمال خشونت عليه اين آدمها در نپال هست. گفتم هر چه هست زير سر اين «متيس» است. گشتم دنبالش كه چی هست. بعد ديدم پدرسوخته عجب چيزی هم هست. محدودهی قمرهای ژوپيتر، خدای خرد و دورگههای كانادايی. يعنی اين دگرجنسپوشها هم دورگه هستند؟ بابا نپال عجب جايی است. كلی دورگه دارد كه دگرجنسپوش هستند و تازه «چارلز هاويلاند، خبرنگر [كذا فیالاصل] بی بی سی در کاتماندو می گويد 'متيس ها' منظره معمول آخر شب ها در خيابان های اين شهر هستند.» از اين هم بدتر ببين پدرسوختههای بیحيا چه میكنند «رئيس واحد حقوق بشر در پليس می گويد بسياری از 'متيس ها' روسپی گری می کنند که در نپال کاری غير قانونی است.»
فكرش را بكن. يك عده دورگهی دگرجنسپوش كه شبها راه میافتند توی خيابانها و روسپیگری هم میكنند. اسمشان هم هست متيسها.
حالا فكر كن عوضی ابلهی مثل من دنبال اين آقای چارلز هاويلند كه خبرنگر بیبیسی در نپال است بگردد و اين صفحه را پيدا كند و ببيند مثل بچهی آدم در پاراگراف اولش نوشته است:
Manisha, now 24, is what is known in Kathmandu as a "meti" or a transgender person.
كه گمان كنم يعنی: مانيشای 24 ساله، همآن چيزی است كه در كاتماندو بهش میگويند «متی» يا آدم ترانسجندر.
حالا البته من كه جرات ندارم ترانسجندر را ترجمه كنم. اگر به شيوهی اهل فن بگويم فراجنسگونه، خودم هم نمیفهمم يعنی چه، اگر هم بگويم يعنی دوجنسيتی، مشت محكمی به دهان ياوهگويم خواهند زد كه ادبياتت قدرتطلب است و زنستيز است و اين حرف ها. اما اگر كسی خواست بداند ترانسجندر چی است نگاهی كند به اين و ببيند كه دگرجنسپوش (اگر هم اين معنا را ازش بفهميم كه مردی است كه لباس زنانه میپوشد يا زنی كه لباس مردانه میپوشد) فقط يكی از چند گروهی است كه ترانسجندر مینامندشان.
پس قضيهی متيس چی بود؟ خيلی ساده. متی نپالی بود با اس جمع انگليسی. اساتيد اس نشانهی جمع را يك بار به همآن معنای نشانهی جمع گرفتهاند و يك بار هم جزء كلمه. بعد متی نپالی را متيس كردهاند و ترجمهاش هم كردهاند به دگرجنسپوش. تا چشم من و شمای زبانندان در بيايد. به اين میگويند كار خبری تميس (همآن تميز كه میخواهد با متيس رقابت كند). حالا شما هی تو سر هم بزنيد كه از منظر آدورنو بعد از شكوفايی صدری دختر جوان كذا، فحش نوشتن در وبلاگ سزا است يا ناسزا.
O
استادان محترم كه كسر شان هم میدانند اسمشان پای تخم دوزردهشان باشد مبادا ما هم بفهميم ابوالسوتی بیبیسی كی است، میفرمايند «سازمان ديده بان حقوق بشر می گويد برنامه ای برای دستگيری و اعمال خشونت عليه 'متيس ها' يا 'دگر جنس پوش های' نپالی وجود دارد.»
خوب تا اينجا فهميديم متيسها همآن دگرجنسپوشها هستند. دگرجنسپوش ديگر. نمیفهمی؟ عجب نفهمی هستی ها.
و راستش من هم نفهم بودم. هر چه به مغز پوكم فشار آوردم نفهميدم دگرجنسپوش چی است و چرا برنامهای برای دستگيری و اعمال خشونت عليه اين آدمها در نپال هست. گفتم هر چه هست زير سر اين «متيس» است. گشتم دنبالش كه چی هست. بعد ديدم پدرسوخته عجب چيزی هم هست. محدودهی قمرهای ژوپيتر، خدای خرد و دورگههای كانادايی. يعنی اين دگرجنسپوشها هم دورگه هستند؟ بابا نپال عجب جايی است. كلی دورگه دارد كه دگرجنسپوش هستند و تازه «چارلز هاويلاند، خبرنگر [كذا فیالاصل] بی بی سی در کاتماندو می گويد 'متيس ها' منظره معمول آخر شب ها در خيابان های اين شهر هستند.» از اين هم بدتر ببين پدرسوختههای بیحيا چه میكنند «رئيس واحد حقوق بشر در پليس می گويد بسياری از 'متيس ها' روسپی گری می کنند که در نپال کاری غير قانونی است.»
فكرش را بكن. يك عده دورگهی دگرجنسپوش كه شبها راه میافتند توی خيابانها و روسپیگری هم میكنند. اسمشان هم هست متيسها.
حالا فكر كن عوضی ابلهی مثل من دنبال اين آقای چارلز هاويلند كه خبرنگر بیبیسی در نپال است بگردد و اين صفحه را پيدا كند و ببيند مثل بچهی آدم در پاراگراف اولش نوشته است:
Manisha, now 24, is what is known in Kathmandu as a "meti" or a transgender person.
كه گمان كنم يعنی: مانيشای 24 ساله، همآن چيزی است كه در كاتماندو بهش میگويند «متی» يا آدم ترانسجندر.
حالا البته من كه جرات ندارم ترانسجندر را ترجمه كنم. اگر به شيوهی اهل فن بگويم فراجنسگونه، خودم هم نمیفهمم يعنی چه، اگر هم بگويم يعنی دوجنسيتی، مشت محكمی به دهان ياوهگويم خواهند زد كه ادبياتت قدرتطلب است و زنستيز است و اين حرف ها. اما اگر كسی خواست بداند ترانسجندر چی است نگاهی كند به اين و ببيند كه دگرجنسپوش (اگر هم اين معنا را ازش بفهميم كه مردی است كه لباس زنانه میپوشد يا زنی كه لباس مردانه میپوشد) فقط يكی از چند گروهی است كه ترانسجندر مینامندشان.
پس قضيهی متيس چی بود؟ خيلی ساده. متی نپالی بود با اس جمع انگليسی. اساتيد اس نشانهی جمع را يك بار به همآن معنای نشانهی جمع گرفتهاند و يك بار هم جزء كلمه. بعد متی نپالی را متيس كردهاند و ترجمهاش هم كردهاند به دگرجنسپوش. تا چشم من و شمای زبانندان در بيايد. به اين میگويند كار خبری تميس (همآن تميز كه میخواهد با متيس رقابت كند). حالا شما هی تو سر هم بزنيد كه از منظر آدورنو بعد از شكوفايی صدری دختر جوان كذا، فحش نوشتن در وبلاگ سزا است يا ناسزا.
<< Home