1/11/2006

صندلی‌ها را هم نگاه كن

فرجامی، صاحب و گرداننده‌ی دبش، می‌گويد اين كه هم‌اين طوری سخن را نيمه رها كنی و بروی دنبال كارت، بی‌ادبی است. بعد هم از كسانی شكوه كرده كه در عالم وبلاگ گاه می‌روند و گاه می‌آيند و بعدتر هم از كسانی گفته كه توی دبش می‌نوشته‌اند و رها كرده‌اند و رفته‌اند. چند نكته‌ی كوچك:
1. با فرجامی موافق ام. رها كردن سخن در ميانه‌ی صحبت بی‌ادبانه است.
2. نمی‌توانم با فرجامی موافق باشم. رها كردن وبلاگ، رها كردن سخن در ميانه‌اش نيست. بيش‌تر مثل مسافرت رفتن است. من در خانه‌ام ميزبان دوستانم هستم، اگر باشم و بتوانم. اما هر وقت مسافرت بروم يا مهاجرت كنم، چه جای گله كه در خانه‌ام بسته است؟
3. من اگر جای فرجامی بودم، ميزبان بزم دبشی بودم، و می‌ديدم ميهمانانم ميان صحبتشان ناگاه عجولانه خداحافظی می‌كنند و گاه دائم و گاه موقت می‌روند، به جای بازنوشتن اخلاق ناصری، می‌رفتم صندلی‌هايی را كه زيرشان نهاده‌ام وارسی می‌كردم. شايد ميخی، سيخی، چيزی. نه؟