7/07/2005

پرونده باز هم پرونده است

آن‌چه در مطلب قبليم نوشتم، يك حرف اصلی بود با چند مثال. جالب است كه تقريبا همه، مطلب را در مثال‌ها ديده بودند، نه در مطلب اصلی. پس دوباره اصل مطلب را بی مثال تكرار می‌كنم.
الف. گاهی كاری می‌كنيم كه خوب نيست و ياد مردم می‌ماند. چاره‌اش اين است كه كار بد نكنيم. به هم‌اين سادگی.
ب. گاهی پرونده را كسی نمی‌سازد. چند اشتباه بی‌غرض، اندكی ضعف حافظه و نقل‌های پی‌درپی، يك يا چند واقعه را فرسوده می‌كنند و پرونده‌ای می‌سازند. اگر كمی دقتمان را بيش‌تر كنيم، كم‌تر در اين ساختن پرونده‌های ناخواسته برای ديگران سهيم می‌شويم.ج. گاهی كسی درگير در روند قدرت و قدرت‌نمايی، از سر كبر يا حقارت و هميشه بدخواهانه برای زمين زدن يا ترساندن يا سركيسه كردن ديگران، برايشان پرونده می‌سازد. اين پرونده‌ها را نمی‌توان پاك كرد، اما خوب است در برابرشان كوتاه نياييد. اصولا كوتاه آمدن در برابر خباثت كار جالبی نيست. البته گاهی اگر جوابشان را هم بدهيد در بازيشان شريك شده‌ايد و باز به نوعی كوتاه آمده‌ايد. گاهی هم مثل من شانس می‌آوريد و سر و كارتان با اين جناب Anonymous می‌افتد كه خودش زود خودش را نشان می‌دهد. نوشته‌اش را بخوانيد، جالب است.