2/09/2006

كی شما روزه گرفتيد؟

دی‌شب باران كه گرفت، اين همه فرياد و غريو كجا رفت؟ ام‌روز تا نزديك ظهر كجا بودند؟ از اول عمرشان تا حالا كم خوانده‌اند «ياليتنی كنت معكم»؟ چند نفر ماندند؟ وقت ناهار چند نفر شدند؟ محمد كاظم كاظمی لابد هم‌اين‌ها را ديده بود كه می‌گفت «ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید/كی شما روزه گرفتید که افطار کنید؟» اين‌ها با تقريب خوبی هم‌آن‌ها هستند كه وقت اذان ظهر روز دهم محرم نماز نمی‌خوانند كه «شور حسين ما را گرفته است.» اين‌ها هم‌آن‌ها هستند كه در مقابله با آمريكا و دفاع از وطن چون‌آن رجز می‌خوانند كه ما احساس بی‌غيرتی و بی‌دينی و وطن‌فروشی كنيم. هم‌آن‌ها كه روز حادثه تا موبايلشان قطع شود، حسين را می‌فروشند، علی را می‌فروشند، كس و كار و وطنشان را می‌فروشند. هم‌آن‌ها كه لاف برادريشان گوش فلك را كر كرده. يقين كاظمی هم‌اين‌ها را ديده بود كه گفت «گفتيد لب ببند، كه با هم برادر ايم/من يوسف ام، كه است كه با من برادر است؟»
فردا اگر جنگی شود اول از همه هم‌اين جوجه‌های مزلف پرمدعای بی‌هنر ميدان را خالی خواهند كرد. مدافعی اگر بماند هم‌آن تن و دل شكسته‌های يادگار جنگ پيشين اند. چرا آن‌ها را خانه‌نشين كرده‌ايم و پرچم غيرت را دست اين قرتی‌ها داده‌ايم كه هر نام بلندی را به لوث خودشان بيالايند؟ اين همه خفت و جهالت بس نيست؟