2/08/2006

يك نامه از يك قرن پيش

درست صد سال پيش، حدود سه ماه پيش از صدور فرمان مشروطيت، آيت‌الله سيد محمد طباطبايی نامه‌ای به مظفرالدين‌شاه نوشت. صد سال گذشته است. مشروطه را امضا كردند. تهران را گرفتند، سلسله را عوض كردند، نظام را هم. به چه اندازه از آن‌چه می‌خواستند رسيدند؟
متن را ببينيد.
«اعلی‌حضرتا! مملکت خراب، رعيت پريشان و گدا است. [دست] تعدی حکام و مأمورين بر مال و عرض و جان رعيت دراز. ظلم حكام و مأمورين اندازه ندارد، از مال رعيت هرقدر ميلشان اقتضا کند، می برند. قوه‌ی غضب و شهوتشان به هر چه ميل و حکم کند، از زدن و کشتن و ناقص کردن، اطاعت می‌کنند. اين عمارت و مبل‌ها و وجوهات و املاک، در اندک زمان، از کجا تحصيل شده؟ تمامْ مال رعيتِ بی‌چاره است. اين ثروتِ هم‌آن فقرای بی‌مكنت (اند)[است] كه اعلی‌حضرت بر حالشان مطلع ايد. در اندك زمان از مال رعيت صاحب مكنت و ثروت شدند. پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم ماليات كه نداشتند بدهند، گرفته، به تركمان‌ها و ارامنه‌ی عشق‌آباد به قيمت گزاف فروختند. ده‌هزار رعيت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند. هزارها رعيت ايران از ظلم حکام و مأمورين به ممالک خارجه هجرت کرده، به حمالی و فعلگی گذران می‌کنند و در ذلت و خواری می‌ميرند. حالت حاليه‌ی مملکت اگر اصلاح نشود، عن‌قريب اين مملكت جزء ممالک خارجه خواهد شد. البته اعلی‌حضرت راضی نمی‌شوند در تواريخ نوشته شود در عهد همايونی ايران به باد رفت، اسلام ضعيف و مسلمين ذليل شدند.اعلی‌حضرتا! تمام اين مفاسد را مجلس عدالت، يعنی انجمنی مركب از تمام اصناف مردم كه در آن انجمن به داد عامه‌ی مردم برسند، شاه و گدا در آن مساوی باشند[، چاره خواهد كرد]. مجلس اگر باشد اين ظلم‌ها رفع خواهد شد، خرابی‌ها آباد خواهد شد، خارجه طمع به مملکت نخواهدکرد.»