1/10/2006

آی حضرت زيدآبادی كوتاه نمی‌آيی؟

من به كی قسم بخورم كه احمد زيدآبادی را دوست دارم و از ديدن اين نوشته‌های صدتايك‌غازش خون به دل می‌شوم؟ هم‌اين سرمقاله‌ی شرق را ببينيد. آقا زشت است. من دارم وبلاگ می‌نويسم، دائم تنم می‌لرزد كه مبادا اشتباه باشد حرفم. بعد او سرمقاله‌ی روزنامه می‌نويسد، از منظر يك متخصص، چهار تا حرف كلی می‌زند و بعد هم يك نتيجه‌ی عجيب و غلط می‌گيرد از هم‌آن حرف‌های كلی و بعضا نادرست. حيف نيست؟
كاش يك نفر اين پيغام من را به او برساند. كاش يكی هم‌اين چند كلمه را پرينت بگيرد و نشانش بدهد.