4/19/2006

نيكان، حمله به ايران، نظرخواهان و كار جديدمان

الف. برای نيكان جان جان.
الاهی درد و بلات بخوره تو سر هر چی آدم نفهم (يكيش هم من). دل‌واپس نباش. من تازگی‌ها دارم در يك جای جديد كار می‌كنم. عرض شود كه اين جای جديد ساعت كارش مثل ساعت كار آدم حسابی‌ها است. هشت صبح بايد كار را شروع كرد و گاهی تا شش شب يا حتا هشت شب هم طول می‌كشد. ديگر نا و نوايی نمی‌ماند كه بخواهی وبلاگ از خودت دربياوری. بعد هم اين كه تازگی‌ها كشف كرده‌ام كه آدم‌حسابی‌ها (يعنی هم‌كاران جديد) همه‌شان وبلاگ می‌خوانند، اما هيچ كدامشان وبلاگ نمی‌نويسند. انگار توی حمامی باشی كه تويش دوربين مخفی گذاشته باشند. اين است كه گمان كنم بهتر است كم‌كم كم‌تر بنويسم و بيش‌تر بخوانم.
O
ب. برای نيكان و بدان و دوستان و دش‌منان و هر كه در اين عالم مجاز فارسی می‌نويسد و می‌خواند:
همه از حمله‌ی احتمالی آمريكا حرف می‌زنند. من نظری ندارم. گمان كنم حتا هنوز هم نوبت ما نرسيده است كه در اين بازی شركت كنيم. و هنوز هم گمان كنم ما هم زمانی امكان خواهيم داشت كه نقشی در اين ميان بازی كنيم. اما حالا اين حرف‌ها به كنار. اگر – بر فرض؛ باز هم می‌گويم بر فرض – آمريكايی‌ها روی جاهايی در ايران بمب بريزند، تو چه خواهی كرد؟
1. من چه كار دارم؟ نان و ماستم را می‌خورم.
2. آن وقت يك پتيشن جدی امضا می‌كنيم، با كمك دوستان خارج از ايران در كشورهای مختلف لابی می‌كنيم و از كوفی عنان و سران كشورها می‌خواهيم جلوی اين كارهای ديوانه‌وار را بگيرند.
3. می‌روم در بسيج محله‌مان اسم می‌نويسم تا از وطنم دفاع كنم.
4. يك nasty shit bomb می‌سازم و برمی‌دارم و می‌روم سراغ اولين موسسه يا تاسيسات آمريكايی.
5. هم‌آن nasty shit bomb را برمی‌دارم و می‌روم سراغ بی‌عقل‌هايی كه باعث اين حمله شدند.
6. كاری می‌كنم كه آمريكايی‌ها اسم بن‌لادن و زرقاوی را فراموش كنند و با اسم‌های ايرانی آشناتر شوند.
7. چه كار می‌توانم كنم؟ آمريكا است. شوخی كه نيست.
8. فكر می‌كنم. فكر می‌كنم تا راه حل عاقلانه‌ای پيدا كنم. پيدا كردن يك راه حل عاقلانه گاه خيلی مشكل است اما هيچ گاه ناشدنی نيست.
لطفا اگر دوست داشتيد جواب بدهيد، در وبلاگتان بنويسيد، هر چه مفصل‌تر احتمالا بهتر. بعد برای من هم يك ای‌ميل بزنيد تا لينكش را اين‌جا بگذارم. فقط برای اين كه مجموعه‌ی جواب‌ها يك جا جمع شوند.